پسر عزیزم
جونممممم
عمرممممم
الهی که فدات شم
دیدی چه زود گذشت
این سه سال یه جوری زود گذشت که هنوزم خیلی از خاطراتش برام تازس
خوشحالم که هستی
خوشحالم که دارمت
الهی که روزای زندگیت پر از شادی و مهر و محبت باشه
اینجا قبل از شروع تولدت با بابا مهدی رفته بودی آرایشگاه
اینجام آغاز یکم شیطنت با آوش
اینم کیک تولدت
از ظاهرش راضی نبودم راستش
اون چیزی نبود که سفارش دادم ولی طعمش خوب بود
اینم یکی از هدیه هات که با دیدنش کلی ترسیدی و گریه کردی
گفتی اصلا دوستش ندارم
برعکس تو آوش خیلی خوشش اومد و میخواست باهاش بازی کنه ولی چون تو میترسیدی قایمش کردیم
خلاصه که خیلی خوب بود و خوش گذشت ان شاالله صد و بیست سالگیت
موضوع :
رهی عشق کوچولو...برچسب : نویسنده : crahi-joonf بازدید : 325